پادکست تولدی دیگر...
جلسه بیستویکم: پیوندهای امت اسلامی فایل صوتی
ٱلنَّبِيُّ أَوۡلَىٰ بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ مِنۡ أَنفُسِهِمۡۖ وَأَزۡوَٰجُهُۥٓ أُمَّهَٰتُهُمۡۗ وَأُوْلُواْ ٱلۡأَرۡحَامِ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلَىٰ بِبَعۡضٖ فِي
كِتَٰبِ ٱللَّهِ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُهَٰجِرِينَ إِلَّآ أَن تَفۡعَلُوٓاْ إِلَىٰٓ أَوۡلِيَآئِكُم مَّعۡرُوفٗاۚ كَانَ ذَٰلِكَ فِي ٱلۡكِتَٰبِ
مَسۡطُورٗا (احزاب، ۶) پیامبر بر جان و مال مؤمنین اولویت دارد و همسرانش هم انگار
مادران آناناند؛ يعنى محترماند و ازدواج با آنان حرام است. طبق كتاب الهى،
خويشاوندان در ارثبردنِ از همديگر مقدّماند بر مهاجران و انصار؛ مگر آنكه خودتان
بخواهيد با وصيتكردنِ بخشى از اموالتان به دوستانتان، در حقّشان خوبى كنيد كه اين
حكم در كتاب خدا ثبتوضبط است.
جلسه بیستویکم: پیوندهای امت اسلامی
میخواستیام و دوستم داشتی!
دوستت دارم و میخواهمت!
هم تو را و هم همه دوستدارانت را!
همه آنها که مؤمناند به تو و سخن تو و راه تو!
مؤمناند به فرستادهات؛ پیامبرت! و همه آنها که دل و جان دادهاند به ولایت اهلبیتاش!
اِنّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ… که در صلح و سلمیم با هر که دوستدار توست!
وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ… و دشمنیم به هر که نمیخواهدتان!
وَ وَلِیُّ لِمَنْ والاکُمْ… که همدل و دلدار دوستان شماییم!
وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداکُمْ… و دشمن دشمنانتان!
ما زیر علم تو ایستادهایم!
ما جمعیتی شدهایم زیر بیرق تو!
تویی که به جسم مؤمنان جانی! که گرمای نورت جمعمان کرده؛
قلبهایی نزدیک… دستهایی مهربان… و شانههایی محکم شدهایم!
افق عشق ما به کعبه تو تنظیم شده است؛ یکدست و یکرنگ و یکدل!
گفته بودی:
«ولی شما فقط خداست و پیامبرش و مؤمنانی که به آدابش نماز میخوانند و در حال رکوع صدقه میدهند!»
چه آرامشی به جانمان ریختهای!
چه آسایشی برایمان خواستهای!
که پیوندمان دادی به ولایت خودت!
«ما» وفاداریم بر آن عهد که بستیم!
مراقبیم که مبادا از ولایت برادر دینیمان خارج شویم؛ از ولایت تو!
این سخن توست: «هرکه از ولایت برادر دینیاش خارج شود، از ولایت تو خارج شده است!»
که روزی هزار بار مرور کنیم سخن رسولت را: «مومن به مومن برادر است! چشمش راهنمای اوست، خیانتی نمیکند و ستمی روا نمیدارد، فریب نمیدهد و خلف وعده نمیکند…»
چه بیهوده خیالی به سر دارد
کسی که بخواهد از بیرون، رشتههایمان را جدا کند
ما صف جداکن نیستیم!
ما برادریم! برادر ایمانی! که رشتهمان به بادها و طوفانها از هم نمیپاشد!
که به ولایت تو گره خوردهایم!
بیخود نبود که به هیچ چیز مثل ولایت، سفارشمان نکردهای!
راه نجات را تو یادمان دادی!
نجات از دنیای ظلمت و سیاهی!
نجات از مشکلات و گرفتاری!
از سختی و رنج!
«ما» به ولایت تو قدرتمندیم!
دست در دست هم، دستگیر هم
پشت به پشت هم، پشتوانه هم
که اگر کسی از ما زمین خورد بلندش کنیم
که اگر کسی از ما عقب ماند برسانیمش.
به لطف ولایت توست که سر پاییم!
ای پدر و مادرم به فدای تو و راه تو و ولایت تو! ولایتی که دلیل ایستادگیمان است!
ایستادگی در برابر دشمنی که همدلیمان را به خطر انداخته بود،
و حالا در خطر است با همدلی ما!