پادکست تولدی دیگر...
جلسه چهاردهم: نخستین نغمۀ دعوت انبیا فایل صوتی
وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِي كُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَۖ فَمِنۡهُم مَّنۡ هَدَى ٱللَّهُ وَمِنۡهُم
مَّنۡ حَقَّتۡ عَلَيۡهِ ٱلضَّلَٰلَةُۚ فَسِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُكَذِّبِينَ (نحل، ۳۶)
براى هر ملتى، پيامبرى فرستاديم تا بگويد: «خدا را بندگى كرده و از طاغوت دورى كنيد»
آنگاه، خدا دست گروهى را گرفت كه از خود لياقت نشان دادند و گروهى هم با
بىلياقتىشان سزاوار گمراهى شدند پس به گوشهوكنار دنيا سفر كنيد و ببينيد آخرعاقبتِ
آنهايى كه آيههاى خدا را دروغ دانستند، چه شد!
جلسه چهاردهم: نخستین نغمۀ دعوت انبیا
صفبندیها مشخص است: هر که با تو باشد دنیا و آخرتش بهشت است و هر که بی تو، در آتش جاودانه!
تو راز جهان را بهتر میدانی؛
راز آمدن رسولان و پیغامآورانت را.
گفته بودی: همگی پناه ببرید به دژ محکم الهی؛ به کلمه لااله الا الله که اول و آخر گفتار پیامبران است.
اگر با تو باشم جهانم عوض میشود.
اگر به دنبال واقعیت تو باشم، دیگر به زانو نخواهم افتاد در برابر مدعیان قدرت!
دیگر جدا میکنم راهم را از هر کسی که جز تو بگوید؛ جز تو بخواهد!
پس میزنم هر حرفی را که به تو منتهی نباشد!
من معیار و میزان را فهمیدهام: میزان تویی؛ خواست توست!
تویی که اگر در مسیر و راهی باشی؛ به واقعیت و حقیقتی!
با تمام دستورها و امر و نهیهایت آن راه درست است!
هر خانه دیگری جز این مخروبه است؛
هر مسیر دیگری، مسیر زیادهخواهان و قدرتطلبان است!
آنها که دنیا را میخواهند به هر بهایی؛
دستشان را در دست شیطان گذاشتهاند و گناهها را کوچک گرفتهاند.
همانها که حسرتزده زر و زیورند و آجرهای ناپایدار.
جستجوکننده قدرتهای پوشالیاند و دلخوش به اندوختههای داخل انبار.
همانها که هر ستمی را روا میدانند اگر به رسیدن خواسته نفسشان برسد.
به هر دست انداختن و دستانداز گذاشتن و دست کوتاه کردنی مجوز میدهند.
من اما از اینها نیستم و نمیخواهم که باشم!
من دستم را گذاشتهام میان دستان تو! دل بریدهام از هر که غیر تو!
نمیشود که دلم با تو باشد و قدمهایم برای دیگری؛ نمیشود که بر زبان ایمان به تو باشد و در سر هوای دیگری!
یا موسی، یا فرعون! یا عیسی یا بنیاسرائیل! یا صالح یا ثمود!
هر که خیال کرده میتواند پایی در این داشته باشد و دستی در آن، مغروق عالم است؛ خسرانزده دنیا و آخرت است.
حرف اول و آخر پیغامآورانت هم یکی است و هم مشخص: نیست معبودی جز تو؛ نیست سرور و قدرتمنی جز تو؛ به هیچ مسیری نباید تکیه زد جز تو؛ اول و آخر تویی!
یا لشکر الهی، یا لشکر شیطان!
روزی هزار بار صدایت را میشنوم که در گوشم میخوانی:
انتخاب تو کدام است؟ زیر علم کدامشان سینه میزنی؟
هیزمهای آتش جهنمی؟ یا کاخنشین عوالم بهشت؟
فروشنده روحت به بهای بیارزش دنیایی؟
یا دلبسته بینهایت و مقرب بهترین نورهای عالم؟
دنیا سرای انتخاب است! انتخاب تو کدام است؟
گفته بودی: به گوشهوكنار دنيا سفر كنيد و ببينيد آخرعاقبتِ آنهايى كه آيههاى خدا را دروغ دانستند، چه شد!
باید بچرخم در زمین. باید ببینم کاخهای پرشوکت مخروبه را. ببینم انبارهای طلا و قبرهای کوچک را.
آرزوهای بلند و جسمهای خاک شده را. باید چشمهایم را باز کنم. من به کدام راه میروم؟
غباری کمهوشم که به هر بادی میچرخد و در زمینی میافتد؟
یا دانه شنی که ارزشش را شناخته، قدر و قیمتش را دانسته؟ چشمهایش را باز کرده و برای راه درستش تلاش کرده؛ تا مروارید شده!
کسی که ارزش هدف را بشناسد، خسته هم که بشود، دوباره فکر به هدف، به راهش میاندازد!
بلند میشود. حرکت میکند!
مسیرهای روشن اینطورند. سختیهایشان هم آسان است.
باید انتخاب کنم!