پادکست تولدی دیگر...
جلسه بیستوچهارم: درباره ولایت (۳) فایل صوتی
إِنَّ ٱلَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَيۡهِمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَبۡشِرُواْ
بِٱلۡجَنَّةِ ٱلَّتِي كُنتُمۡ تُوعَدُونَ (فصلت، ۳۰) البته كسانى كه گفتند: «صاحباختيارمان
خداست» و پاى حرفشان ايستادند، فرشتگان بر آنان فرود مىآيند كه: «نترسيد و غمگین
نباشید! مژده باد شما را به بهشتى كه در دنيا به شما وعده مىدادند».
جلسه بیستوچهارم: درباره ولایت (۳)
من هیچ بهانهای ندارم که به راه تو نباشم!
هیچ بهانهای برای نرسیدن!
چه بگویم؟!
بگویم زمین تنگ بود و راه ناهموار؟
بگویم محیط ناامن بود و ناسالم؟
که ابلیسها بر مسند نشسته بودند و به بدی راهنماییام میکردند؟!
تو پاسخ من را از قبل دادهای. گفته بودی:
«زمین به این پهناوری، دیگر برایت جایی نداشت که به آن هجرت کنی؟!
ولیّ من نبود که زیر علمش پناه بگیری و در حکومت او تنفس کنی؟
جایی که نیکی، شر نباشد و شرها، فضیلت!»
گفته بودی:
«کسانى که در راه خدا و براى خدا مهاجرت کنند، در این جهان پهناور خدا، نقاط امن فراوان و وسیع پیدا مىکنند که مىتوانند حق را در آنجا اجراء کنند و بینى مخالفان را به خاک بمالند.»
چه بهانهای بیاورم؟! وقتی سعادت و شقاوتم به دست خودم رقم میخورد!
میتوانستم شرایطم را عوض کنم، نکردم.
میتوانستم خودم را از وضعی که دارم رها کنم و نکردم!
من بودم که به سمت تو کوچ نکردم!
نتوانستم دل ببرم
از باغهای سبزی که دشمنان تو نشانم دادند.
و من حواسم نبود که بهشت تو بزرگتر است!
هربار که به تو پناه آوردم و باور کردم که امورم به دست توست،
هربار که تو را پذیرفتم و در راه تو استقامت کردم،
هربار که سختیهای مسیر را به جان خریدم و صبور ماندم و در راه تو کوچ کردم،
فرشتگانت به قلبم نازل شدند!
یادآوریام کردند که: «از آینده نترس و برای گذشته ناراحت نباش!»
مژدهام دادند که بهشت خدا از هر باغ سبزی بزرگتر است!
منزلی که عاقبت صبوران و هجرتکنندگان است!
هشدارم دادند که این را فراموش نکنم تا بتوانم پایمردی کنم!
بله خدای من!
بهشت تو از هر باغ سبزی بزرگتر است.
و تو از هر بهشتی، بالاتری!
هر خزانی تمام خواهد شد؛ هر زمستانی گذر خواهد کرد؛
سختیها، دردها، مشکلات کنار خواهند کشید و بالاخره بهار خواهد آمد!
بهار، مزد آنهاییست که دستشان را از دست ولی تو بیرون نکشیدند؛
سرسپرده دشمنانت نشدند؛
دلشان به دنیای پست و کوچک بسته نشد؛
و در راهت صبور ماندند و مقاومت نشان دادند.
بهار، عاقبت آنهاییست که بر سر عهدی که با تو بستند، ماندند!
این آغاز راه ماست!
ما تا تحقق کامل وعدههای تو میمانیم؛ تا پیروزی حق بر باطل
ما میسازیم این بنا را در کنار ولی تو؛ ما دلبستگان بهاریم!